بازم شعر

فعلا تو نخ شعرم.


باز به اقیانوس چمهایت به گل نشسته ام٬


به بیشه زار مژگانت راه گم کرده ام٬


به شوره زار اشگهایت طاقت بریده ام٬


به کویر پیشانیت سراب پویه کرده ام٬


به آتشفشان قلبت سوختن آغازکرده ام٬


به سیاهِ کمندت پرواز فراموش کرده ام٬


به افسون نفسهایت در خواب گشته ام٬


باز به چشمانت نوبت رسید٬ وای انگار فراموش کرده ام.

نظرات 5 + ارسال نظر
باران پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:57 ب.ظ

نوبت عاشقی است گویا....

بسی لذت بردم

وحید جمعه 6 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:01 ب.ظ

میرزا بوی عشق میاد

موج چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:12 ق.ظ http://mpoorta2.persianblog.com

مممم...اکسلنت میرز...

مهسا شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:59 ب.ظ http://ashkeghoghnus.persianblog.ir/

برو .....چرا دوباره به من سلام می دهی

نمی خواهم توراببینم...........نه هرگز.....من در اینجا درتنهاییم در سکوتم .ارامشی دارم مثل ارامشی که باهم بودیم .. ارامشم رانگیر.............بر روی ان بلندی به انتظاراین ارامش چه واژه ها ی عاشقانه ای که می گفتیم....

خانوم میم چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:42 ق.ظ http://www.khaanoomemim.persianblog.ir/

میییییییییییرز! عاشق شدی؟! نکنه عاشق یه اوشین٬ هانیکو٬چیزی شدی! خاک وچووووووووو ;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد