تو را به باد می دهم
خزیده برتن نسیم
رهیده بر سریر باد
نگاه من مسافرت
به اوج می بری مرا
***
من وتو سوی آسمان رها
به قد یک ستاره از زمین جدا
چه حیف دستهای من تنیده برتن طناب
مرا کشد زتیغ آسمان کنار
***
اگرچه بر دو پای من هنوز فرش می شود غرور یک صدف
ببین چه سست می شود رمیده دستهای من
چه پست زیر پرکشیدنت
تو می شوی جدا زمن
و ما نشسته بر دو بال تو
رویم سوی مرغکان بی صدا
رسیم بر حماسه افق
شویم محو در کران بیکرانه ها ...
agha age bordanet oon balaha ba'd daste ma ro ham bia begir! ok?!
................
commente jeddi tar ham savadam nemirese bedam
:)
(چه حیف دستهای من تنیده بر تن طناب ...) خیلی تصویرسازی محشری داشت! :)