من امشب بر تلاطمهای مواج سیه چشمت سفر کردم


گسیل برق چشمانت ولی انگار گسسته قایق مبهوت حیرانم


من امشب چون سرابی از تو می بینم


که بی پایان مرا تا شعر می خواند


بمان آنجا٬ نرو از من٬


که از شب چون سکوتی بر درخت عشق ریسه می بافم


بیا تا بوسه ای بر ابر ک احساس آویزم


بزار باران شویم با هم!


که بر بال گیسویت رویم با باد تا هر جا که باد اباد!


نظرات 3 + ارسال نظر
اشارات یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ق.ظ http://esharaat.blogfa.com

با عرض سلام و تحیات خدمت شما دوست عزیز
می خواست مبدانم سایتی که در آن عکسهایتان را آپلود میکنید چیست ؟ بسیار بدان محتاجم و ممنون میشم که ادرس آن را برایم در وبلاگم بگذارید . ممنون - بسیار جزاکم الله خیرا

اشارات

Vampire Queen یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:25 ق.ظ http://vampirequeen.blogsky.com/

هرچی اسم بارون توش باشه
بوی بارون بده
قشنگه

کتایون یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ق.ظ

گفتم یه سر بیام تشویقت کنم. :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد